دولت سیزدهم و توجه ویژه به مناسبات اقتصادی با شرق-راهبرد معاصر
۱۹۰۵ نظامی سوری از عراق به کشورشان تحویل داده شدند اردوغان: از ثبات سوریه و حاکمیت آن بر سرزمین‌های خود حمایت می‌کنیم اسپوتنیک: عراق روند بازگرداندن ۲۰۰۰ سرباز سوری را از امروز آغاز می‌کند پوتین: روسیه ۴ هزار نیروی ایرانی را از سوریه به تهران منتقل کرد / هنوز بشار اسد را پس از آمدن به مسکو ندیده‌ام پزشکیان در نشست دی هشت: کشور‌های اسلامی با همگرایی مقابل جنایات رژیم صهیونیستی بایستند مصر رئیس گروه دی۸ شد سخنگوی وزارت خارجه: حملات اسرائیل منجر به تخریب زیرساخت‌های غیرنظامی یمن شد واکنش انصارالله به حمله هوایی اسراییل: به هر تجاوزی پاسخ می‌دهیم/ حمایت از غزه ادامه دارد حمله هوایی گسترده رژیم اسرائیل به صنعاء و الحدیده یمن + جزییات وزیر کابینه صهیونیستی: فعلا در سوریه می‌مانیم المیادین از وقوع یک انفجار بسیار مهیب در جنوب لبنان خبر داد عراقچی: امیدواریم سران دی۸ پیام محکمی درباره توقف جنایات اسرائیل به جهان بدهند «تروداویه» و «ستاریه ترنی» توسط ارتش روسیه آزاد شدند سارکوزی به یک سال زندان محکوم شد تحریم‌های جدید آمریکا علیه ایران
راهبرد معاصر بررسی می‌کند؛

دولت سیزدهم و توجه ویژه به مناسبات اقتصادی با شرق

در سه دهه آینده، تقاضا برای نفت و گاز در آسیا به طرز قابل توجهی افزایش خواهد یافت در حالی که تقاضا در اروپا به دلایل مختلف، از جمله قابل دسترسی شدن منابع جدید انرژی جایگزین، تغییر عادات مصرف‌کنندگان، و خط مشی‌های محیط زیستی دولتی که با هیدروکربنها مخالفت دارند، کاهش می‌یابد. در این میان، به واسطه‌ی تحریم‌های آمریکا، تنها امیدهای ایران به سرمایه‌گذاری و تجارت مقیاس وسیع در حال حاضر به آسیا دوخته است، و نه اروپا.
محمدرضا محمدی؛ کارشناس مسائل آسیا
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۶ - ۰۱ مرداد ۱۴۰۰ - 2021 July 23
کد خبر: ۹۵۸۱۹

دولت سیزدهم و توجه ویژه به مناسبات اقتصادی با شرق

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ طی سال های اخیر، ظهور اقتصادهای قدرتمند خاور دور از اوائل دهه 2000، همچنین تداوم تنش ها با غرب، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را به سمت نزدیکی به شرق، در راس آن چین، هند و روسیه سوق داده است. طی سال‌های اخیر گرایشی برای حرکت به سمت روسیه و دیگر جمهوری‌های شوروی سابق وجود داشته است. مشکلات ایران با غرب در اینجا نیز یک تسهیلگر اصلی بوده است. آلمان از جنبه تاریخی بزرگترین شریک تجاری ایران بوده است؛ اما اکنون این جایگاه از آن چین شده است. تا سال 2017، بیش از 75 درصد از صادرات نفت ایران به مقصد بازارهای آسیای جنوبی و شرقی انجام می‌شد.


تازه‌ترین نمود استراتژی جدید ایران، قرارداد استراتژیک 400 میلیارد دلاری 25 ساله با چین است که گفته می‌شود دربرگیرنده طرح‌هایی برای سرمایه‌گذاری عظیم چین در زیرساخت‌های ایران همچون بندرها، راه‌آهن و جاده می‌شود. با اینکه در سال 2019 تجارت ایران با چین به حدود یک سوم کاهش یافت، ولی پکن همچنان حدود یک سوم از کل تجارت بین‌المللی ایران را شامل می‌شود. این روند در طی 20 سال اخیر چیزیست که اندیشکده کارنگی آن را «آسیایی‌سازی تجارت تحریم‌ها» نامیده ‌است. مفهوم آن این است که «تحمیل تحریم‌های مختلف در رابطه با برنامه هسته‌ای ایران سیاست تجارت خارجی این کشور را به سمت آسیایی‌شدن و دور شدن از اروپایی‌شدن سوق داده است».


این اندیشکده خاطرنشان می‌کند که: «ایران برتری آسیا به عنوان یک شرایط طبیعی‌تر حیات بین‌المللی را درک کرده است. این کشور خود را به عنوان «رابط» مرکزی و «چهارراه» بین کوریدورها و مناطق ژئواکونومیک در جغرافیای نوظهور یک کمربند یک راه می‌بیند». با این حال، با وجود افزایش گذار به سمت آسیا، ایران به حفظ پیوندها با اروپا به منظور مقاومت در برابر فشار تحریم‌های آمریکا ادامه خواهد داد. در واقع، نه تنها تهران به شرق - چین، روسیه، هند و ژاپن به ویژه – برای تجارت و سرمایه‌گذاری نگاه دارد، ولی همچنین خود را به عنوان یک کانون تجاری حیاتی در ارواسیا، و متصل‌کننده خاورمیانه به مابقی آسیا و اروپا، نیز می‌بیند. با این تفاصیل، تلاشهای تهران برای رشد همکاری اوراسیایی، در کنار به عنوان مثال یک کمربند یک راه ، بخشی از تمایل آن به شکل‌دهی یک بلوک اقتصادی ضدآمریکایی است.


با اینکه گرایش تهران به شرق منطق اقتصادی خاص خود را دارد، ولی محوریت محرکه سیاسی در این تلاش جای تردیدی ندارد. در سه دهه آینده، تقاضا برای نفت و گاز در آسیا به طرز قابل توجهی افزایش خواهد یافت در حالی که تقاضا در اروپا به دلایل مختلف، از جمله قابل دسترسی شدن منابع جدید انرژی جایگزین، تغییر عادات مصرف‌کنندگان، و خط مشی‌های محیط زیستی دولتی که با هیدروکربنها مخالفت دارند، کاهش می‌یابد. در این میان، به واسطه‌ی تحریمهای آمریکا، تنها امیدهای ایران به سرمایه‌گذاری و تجارت مقیاس وسیع در حال حاضر به آسیا دوخته است، و نه اروپا. این دو فاکتور منطق محوری پشت اولویت یافتن «شرق» نسبت به «غرب» برای ایران هستند، که مقام معظم رهبری نیز بر آن اذعان نموده‌اند و از آن استقبال کردند. حرکت های ملموس توسط تهران برای کاهش وابستگی به اروپا به عنوان یک شریک تجاری و اولویت دادن به «شرق» در سال های اخیر نیز باعث شده تا تاکید بیشتری بر شکل دهی روابط تجاری با کشورهای شمال ایران شکل بگیرد. در سال 2015، تهران شروع به بررسی ایجاد یک توافق تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا ، کرد که یک بلوک اقتصادی تحت هدایت روسیه است و یک سال قبل از آن تاسیس شده بود. توافق تجارت آزاد ایران با اتحادیه اقتصادی اوراسیا رسما در مه 2018 آغاز شد، یعنی نه روز پس از آنکه دونالد ترامپ آمریکا را از قرارداد هسته‌ای 2015 با ایران خارج کرد و اعلام کرد که یک کمپین «فشارهای حداکثری» تحریم‌ها علیه تهران را به راه می‌اندازد.


توافق تجارت آزاد ایران با اتحادیه اقتصادی اوراسیا قرار است از سال 2021 آغاز شود. با این وجود، در حالی که رویکرد ترامپ به ایران نشانگر افزایش تنش بود، ولی خط مشی آمریکا در منزوی نگه داشتن ایران روندی جدید است. در مورد پیوستن به سازمانهای تجاری چندجانبه، آمریکا از سال 1996 همواره مانع از پیوستن تهران به سازمان تجارت جهانی شده است. از اینرو پیوستن به یک سازمان نسبتا تازه‌کار مانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا یک نمایش بی‌اعتنایی در برابر آمریکا بود ولی مزایای اقتصادی و تجاری نیز فراهم آورد. تازه‌ترین داده‌های در دسترس نشانگر این است که تهران 2.8 میلیارد دلار کالا را از اکتبر 2019 تا اوت 2020 تجارت کرده است، که نشانگر افزایش 6 درصدی در مقایسه با همین دوره در یک سال قبل از آن است. در حالی که آمار تجاری با کشورهای اتحادیه اقتصادی اوراسیا - ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و روسیه – برای ایران نسبتا کوچک است، ولی داشتن ارتباط اقتصادی با این بلوک راحتی سیاسی به مراتب بالاتری را برای سیاستگذاران در تهران فراهم می‌آورد و حتی امیدهایی را برای منطق عمیقتر در بلندمدت برای تقویت پیوندها با اتحادیه اقتصادی اوراسیا ایجاد می‌کند.


روحانی رییس‌جمهور ایران گفته است که «سوای توانائی برای تامین نیازهای وارداتی تعدادی از کشورهای اتحادیه اقتصادی اوراسیا، ایران می‌تواند، به خاطر موقعیت مکانی مناسبش، مسیری مناسب برای ترانزیت کالاهای کشورهای عضو باشد». منطق ایران برای عمل کردن به عنوان مجرایی برای تجارت منطقه‌ای برای ترکیه نیز کاربرد پیدا می‌کند، کشوری که اتحادیه اقتصادی اوراسیا را در اولویت قرار نداده و همچنان یک نامزد عضویت در اتحادیه اروپا است ولی تجارت قابل توجهی با ایران دارد. تهران موکدا از ترکیه خواسته تا از قلمرو ایران برای پیوندهای تجاری با آسیای مرکزی به جای مسیرهای جایگزین استفاده کند. بنا بر اعلام اداره گمرک ایران ، تجارت ترکیه با کشورهای استقلال یافته از شوروی از طرق ایران در سال 2019 1.08 میلیون تن بوده است. در سال 2016، این رقم تنها 565000 تن بود. چنین اعدادی نشانه‌های خوبی برای تهران دارند، به ویژه اگر تجارت ترکیه به رشد موقعیت ایران به عنوان یک کوریدور ترانزیتی برای تجارت آسیای مرکزی با دریای سیاه کمک کند.


به دلیل ملاحظات جغرافیایی، روسیه و ترکیه می‌توانند جایگاه‌های ویژه‌ای را در هرگونه تلاش آتی برای متصل کردن جاده و راه‌آهن ایران و دیگر رابطه‌ ای حمل و نقلی به دریای سیاه و ورای اروپا اشتغال کنند. با این حال، از جنبه توانائی برای بیمه کردن پروژه‌های عظیم زیرساختی، چین به طور جدی مورد توجه ایرانی‌ها است. به عنوان مثال، طرح یک کمربند یک راه چین بر روی کاغذ گزینه‌های ترانزیتی مضاعفی را برای انتقال کالاها از بندرها در جنوب و شمال ایران و ورای آن به ترکیه، روسیه، یا اروپا تامین مالی خواهد کرد. چین چندین گزینه ترانزیتی در دسترس دارد، ولی برای هرگونه ارتباط جنوب-شمال یا شرق-غربی نمی‌توان از ایران اجتناب کرد. به عنوان مثال، Selcuk Colakoglu بر این باور است که چین ممکن است همچنین بخواهد که تامین مالی «کوریدور جنوبی برای برقراری رابطه‌ای بین ابتکارهای جاده ابریشم ترکیه و چین» را، که چین را از طریق قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، ترکمنستان و ایران به ترکیه متصل می‌کند، انجام دهد.


وقتی این پروژه‌های اقتصادی جدید مورد بحث قرار می‌گیرند، اذعان به این نکته مهم است که چشم‌انداز یکپارچه‌ ‌سازی پان‌منطقه‌ای به خودی خود یک ایده جدید یا یک گزاره آزموده ‌نشده نیست. آنچه با چشم‌انداز تهران متفاوت است این است که بدتر شدن منازعه سیاسی با واشینگتن، به طرز چشمگیری استدلال پشت نگاه به «شرق» (که روسیه و چین شرکای کلیدی آن هستند) را در تلاش های جدید برای یکپارچه‌سازی اقتصادهای خاورمیانه و خزر و دریای سیاه تقویت نموده است. به عنوان مثال سازمان همکاری اقتصادی (ECO) را در نظر بگیرید، که در سال 1985 توسط ایران، پاکستان و ترکیه تاسیس شد. اکو اکنون ده عضو دارد، که شامل افغانستان و شش جمهوری سابق شوروی، اما نه روسیه، می‌شود. مجموع جمعیت کشورهای عضو اکو حدود 500 میلیون نفر است، که بازاری عظیم با امکان های قابل توجه اقتصادی برای یکپارچه‌سازی است. ولی رهبری سیاسی ضعیف در اکو سبب شده تا این سازمان به هیچ عنوان در حد و اندازه‌های خودش نباشد. واقعیت های روشنی از شکست های گذشته سازمان هایی همچون اکو دلیل دقیق این هستند که چرا تهران امید زیادی به سازمان هایی همچون اتحادیه اوراسیا و یک کمربند یک راه بسته است. مشارکت روسیه و چین وزن سیاسی و اقتصادی را در پی دارد که بسیار ضروری است و غیبت آن باعث عدم موفقیت قابل توجه سازمان‌هایی همچون اکو می‌شود.

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار